Sunday, May 11, 2008

روانشناسی ازدواج


شیوه های بهبود روابط در زندگی زناشوئی
در ادامه گفتگوی جلسه قبل گروه فرهنگی _اجتماعی (رویش )که در زمینه (روانشناسی ازدواج )بود ،این هفته به شیوه های بهبود روابط پرداخته شد . ابتدا خانم پوران پوراقبال (روانکاو و مشاور خانواده )از حاضران در جلسه خواستند که روشهای مهم وموثر در بهبود روابط همسران را نام ببرند که این موارد ذکر شد : تمایل و خواسته مشترک دو طرف برای بهینه سازی روابط . گفتگو . گذشت . سکوت بموقع . شناخت شخصیت خودو طرف .شناخت و رعایت حقوق فردی طرفین . کنار آمدن با واقعیتها . تقسیم قدرت . وجود حد و مرز و رعایت موارد خصوصی طرفین . عشق و محبت . ابراز احساسات . احترام . عقل معاش برای حل امور مادی . پذیرفتن طرف همانطور که هست . دست پخت بهتر ! . تقسیم کار . عذر خواهی . تشکر . گله بجای انتقاد . صبر و برد باری .صداقت .
پوران پور اقبال :دوستان به موارد مهم وجالبی اشاره کردید ،با تئوری جان گاتمن آشنا هستیم که پایه و اساس ازدواج سالم را بر (دوستی ) میگذارد .در این رابطه آرزوها و احساسات و منافع و ارزشهای دو نفر مشخص و فصلهای مشترک روشن و رعایت میشود .طرفین بخود و دیگری برای شکوفائی و تحقق آرزوهای منطقی وعلائق شخصی کمک میکنند .گاتمن زوجها را در سه گروه بررسی میکند :گروه اول کسانی هستند که مرتب همدیگر را تائید (حتی در شکل منفی آن ) میکنند . دوستی .مذاکره روزمره ، تعادل در روابط ، همکاری ، تقسیم کار در اینجا وجود دارد .این زوجها با هم میمانند حتی اگر اختلافات بنیادی ،طبقاتی داشته باشند.گروه دوم (که اغلب خانواده های نسل گذشته ما را در بر می گرفت )به اختلافات فی مابین آگاهی دارند ولی آنها را کم اهمیت دانسته و از آنها پرهیز میکنند و بر سر عقاید و ارزشهای مشترک توافق و تاکید میکنند.گروه سوم آنهائی هستند که با روشهای منفی (انتقاد و عیبجوئی . دفاعی برخورد کردن . تحقیر و اهانت . واکنش نشان ندادن و..)رابطه را به طلاق میکشانند .
اصولا اختلاف بد نیست اگر به آن به چشم تفاوت بنگریم .حتی بین خواهر و برادر هم اختلاف هست (تفاوتهای بین زن و مرد بسیارندمثلا فقط زنها همزمان از دو طرف مغز خود( بخش احساسی و بخش منطقی ) استفاده میکنند .معمولا مردان از طرف چپ آن که مرکز منطق است بیشتر استفاده میکند وتعلیم و تربیت اولیه پسران هم بروز احساسات در آنها را ضعیف میکند ) مهم این است که ما چگونه با این تفاوتها روبرو شده وبا آنها کنار بیائیم ودر مواقع بروز مسائل و مشلات از چه تکنیکهائی برای حل آنها بهره جوئیم .
در یک برنامه تحقیقی راجع به انسانهای اولیه بر طبق افسانه ها و شواهد بدست آمده دریافته اند که هر کدام از زوجها درمواقع بروز مشکلات برای مدتی به غاری پناه برده و در آنجا آرام میگرفته اند .
اصطلاح (غارهای فکری ) از اینجا آمده است و توصیه میشود که در لحضات دشوار برای تمدد اعصاب از هم فاصله گرفته ،در اطاقی ،کناری آرام بگیریم .
سعی کنیم نسبت بهم مسئولیت پذیر باشیم .روحیه خوب (شوخی و خنده ) رابطه فیزیکی مثبت اهمیت دارند . وقتی قرار است پایه ازدواج بر دوستی باشد پس خاصیت و حالات آنهم باید مورد توجه قرار گیرد مثلا دو دوست بهم دروغ نمیگویند ،چاپلوسی نمیکنند ،خیانت ودزدی در بین آنها نیست ،قدر دانی و غذر خواهی بموقع دارند بجای انتقاد و تحقیر با ابراز احساسات خود از طرف گله میکنند و نمیگذارند که مسائل حل نشده روی هم جمع شده و به انفجار بکشد ،
معمولا در فیلمهای رومانتیک طرف منتظر است که دیگری او را تکمیل کند ، در حالیکه در ازدواج سالم هر کس وظیفه دارد خودش را بسازد و دو نفر خود ساخته که برای خود ارزش قائل هستند به زندگی مشترکشان هم ارزش قائل خواهند شد .از فردیت نترسیم زیرا بمعنی از دست رفتن طرف نیست .افرادی که به همسرشان وابسته هستند در یک دور ناسالم قرار میگیرند که حالات بدست آمده از وابستگی (مثل احساس پریشانی ، خود را بزیر سوال بردن ومقصر دانستن ،احساس گناه و خجالت ،نیاز به تائید و تصدیق ،افکار و رفتار منفی ،و..)دوباره آنها را به وابستگی بیشتر میکشاند .گذاشتن برنامه های مشترک (حتی یک پیاده روی روزانه)اهمیت خاصی دارد .مشکل اصلی بسیاری از خانواده ها حل و فصل مسائل مالی است که با تقسیم کار و محول کردن این موارد به یکی از همسران که در آن وارد تر است قابل حل است .پذیرفتن خود در درجه اول و بعد دیگری بمعنی کنار آمدن با کمبودها هم اهمیت خاص خود را دارد .در اینجا چند راهنمائی احساسی _عاطفی را بطور خلاصه ذکر میکنم :احساس طرف را تائید و تصدیق کنیم (من میبینم که شما از موضوعی ناراخت هستید ...)
-احساس برانگیخته شده را نامگذاری کنیم (خشم ،غرور ،عم ...)گاهی کلی گوئی میکنیم ،مثلا میگوئیم اعصابم خرابه .یعنی چه ؟ کجا ناراحتی وجود دارد ؟آنرا بشناسیم و حل و فصل کنیم .
_با این احساس آشنا شده و خواص(مثبت و منفی )آنرا فرا بگیریم.
_وقت بدهیم تا این عواطف سپری شوند .
_کسی را که احساساتش را بصورت سالم بیان میکند ، متوقف نکنیم .(ولی برای احساسات غیر سالم از جمله خشونت حد و مرز بگذاریم ).
_اگر هر گونه احساسی را تجربه میکنی که نیاز به عمل و یا تجربه عملی این عواطف نیست .مثلا وقتی از کسی بدمان میآید لازم نیست آنرا به حرکتی تبدیل کنیم (یونگ میگوید در دیگری چیزهائی را میبینیم که در وجود خودمان هست واز آنها فرار میکنیم که به دیگری بازتاب میدهیم و از او بدمان میآید ). _راه حل صحیح و عاقلانه چیست ؟دید به حال و آینده و برنامه ریزی .
آقای علی خدامی (روانشناس ):اولین و مهمترین مطلب در باره بهبود روابط زناشوئی (خواستن )است .همانطور که اگر کسی بخواهد هیپنوتیزم میشود واگر نخواهد آن عملی نخواهد شد ،بهبود روابط هم بدون خواست قلبی عملی نیست . چند روش عملی :الف _شناخت دوباره :معمولا فکر میکنیم که موقع ازدواج همدیگر را شناخته ایم،در حالیکه همین جستجو برای بهبود رابطه نشان میدهد که لازم است شناخت دوباره از خود و همسرمان پیدا کنیم . چگونه؟ .ابزارهایش خیلی ساده است .یک کاغذ به طرف بدهیم و از او بخواهیم راجع به علائق ، آرزوها ، حساسیتها و... ی خودش بنویسد .بقول روانشناسان هر کس که مشکل دارد راه حلش را هم خودش میآورد .
ب _ادراک درست و دقیق کلام و رفتار :گاهی آنطور که میخواهیم طرف را درک میکنیم و او را میفهمیم . و بهمین دلیل در مشاجرات خانوادگی اغلب مطرح میشود که :تو منظور مرا نمیفهمی.
ج _ایجاد ارتباط صحیح :پایه اغلب مشکلات حرف نزدن است . وقتی حرف نمیزنیم فاصله در درون عمیقتر میشود .
د_خروج هوشمندانه از مجادله :از حالت خشم و دعوا که هیچ نتیجه ای هم حاصل نمیشود باید هوشمندانه خارج شد . (من الان عصبانی هستم ،بقیه بحث را بعدا میکنیم ). در این فاصله روی سیستم تجزیه و تحلیل مغز کنترل پیدا کرده استدلال قویتری خواهیم یافت .
ه _ویرایش خویشتن(پذیرش بخشی از تعارض ) :همه مشکل در طرف مقابل نیست .باید پیش خود قاضی باشیم هیچ انسانی کامل نیست .در هر گرفتاری دو طرف نقش دارند .
و_استقلال فردی :هر کس یک هویت فردی و یک هویت اجتماعی دارد .به همسرمان احساس تملک نداشته و از او نخواهیم که هویت خودش را در هویت ما حل کند .
ز_حقوق یکسان و متعادل :اگر ما حقوق فردی داریم او هم دارد .و حقوق هیچکدام نباید پایمال شود .
ح _عمل و عکس العمل :هر کنشی واکنش فراخور خود را دارد .رفتار طرف هم در رابطه با رفتار ماست .
ت _من مسئول تغییر خودم هستم :هیچکس را نمیتوان تغییر داد مگر خودش بخواهد و اول بهتر است بخود برگشته و خودمان را تغییر دهیم .
ی _یافتن نقاط مشترک :اگر مشکلی داریم روی اختلافات تکیه نکنیم . خاطرات و نقاط مشترک به حل مسئله کمک میکنند .
ی _وجود همیشگی اختلاف نظر و عقیده :ما زندگی را درست نمیکنیم ،بلکه آنرا مدیریت میکنیم .اختلافات (تفاوتها )همیشه هست مهم اینست که آسیبی به ازدواج نرسانند .
ک _احترام متقابل در نهایت صمیمیت :از نکات کلیدی است .
دربخش دوم گردهمآئی دوستان حاضر درجلسه به اظهار عقیده پرداختند:
یکی از دوستان :بهتر است هر کس در زندگی از انسان کاملتر(سالمتر از نظر ایده ورفتار)مدلی داشته باشد تا بدنبال تحقق آن بوده و پیشرفت کند .چنین مدل و طرحی شامل ازدواج او و روابطش با همسر هم خواهد بودوگر نه خود را نها یت خوبی دانسته و مشکلات را ناشی از دیگران و انتظار خواهد داشت که همسرش خودش را با وی تطبیق دهد .همانطور که بقولی برای تحقق دموکراسی ابتدا نیاز به وجود انسانهای دموکرات هست ، موفقیت و بهبود روابط در ازدواج هم ابتدا نیازمند وجود اتسانهائی است که از نظر وجودی در سطح پائین نمانده و دائما در تلاش رشد و ارتقائ خویشتن و روابطشان با دیگران باشند .دوستی پرسید منظور شما از انسان کاملتر چیست و کیست ؟
-الگوی انسانهای رشد یافته تر را هر کسی بنا به انتخاب خودش از گذشته و حال پیدا میکند واین بمعنای تقلید صرف از آنها نیست ،بلکه بعنوان راه و جهت گیری قابل استفاده خواهد بود .پوران پوراقبال :محیط زندگی (خانواده ، فرهنگ ،مجموعه امکاناتی که در اختیار ماست )دید ما را رقم میزنند .تئوری (اریکسون )برمیزان اعتماد و امنیت کسب شده توسط کودک از خانواده تاکید دارد . اگر کودک آنها را بحد نیاز خود دریافت کند فردی با دیدی مثبت بار خواهد آمد و به دیگران آنها را منتقل خواهد کرد و بعکس .مسئله الگو اهمیت دارد الگوهای تربیتی خانواده ممکن است بر اساس دین ،سیاست ،کیاست و... متفاوت باشد ولی اگر بر اساس عقل و انسانیت و مهربانی یاشد ثمر بخش بوده و زندگی خوب و شاد را نوید میدهد .
یکی از دوستان :اینها که گفتید مراحل اولیه است ، انسان بالغ میتواند الگوهای رشدیافته تر از خود را خودش انتخاب و در جهت دستیابی به آن شیوه زندگی تلاش کند .دوستی اهمیت یادگیری رفتارها در دوران کودکی را تاکید و به تفاوتهای فردی و خانواده ها پرداخت و معتقد بود که هیچ خانواده ای نمیتواند مدل خانواده دیگری باشد .وی شناخت خود و همسر و کنار آمدن با واقعیت ها و متعهد بودن را ارکان موفقیت در ازدواج دانست .یکی از دوستان :فاکتورهای جالبی مطرح شد و من روی ابراز محبت تاکید میکنم .معمولا بعد از چند سال ابراز محبت کم میشود و گاه حتی فراموش میشود ،در حالیکه چه زن و چه مرد واقعا به آن احتیاج دارند .خانمها درین مورد بیشتر گله دارند .در موردی که در مرکز مشاوره از شوهر خانم گله مند علت آنرا سذوال کردیم وی بسیار متعجب شد که چرا خانمش چنین مطلبی را گفته و میگفت وقتی من سه تا شغل دارم و روز و شبم در تلاش برای این خانواده است ،این معنی دوست داشتنم را نمیرساند ؟گفته شد که این محبت بهتر است به شکلهای دیگری هم ابراز شود .بعضی ها ابراز محبت دیداری و بعضی کلامی و بعضی لمسی را ترجیح میدهند .با یکسری کارهای ساده و زیبا میتوان زندگی را به کانالهای خوب هدایت کرد،حتی با هدیه یک شاخه گل . مهم اینست که همدیگر را ببینیم ،گاهی اکثر اطرافیان از مشکلات یکنفر اطلاع دارند بجز همسر او که بی خبر است .
یکنفر پیشنهاد کرد که چون قیمت گل زیاد است به همسرتان گل با گلدان هدیه دهید که فردایش بتوانید آن گل را در باغچه هم بکارید !.دیگری شوکلات را توصیه کرد و آن دیگری از همسرش گله کرد که همیشه در تولدش کاسه ،بشقاب و خلاصه لوازم منزل به ایشان هدیه میدهد . دوستی میگفت :با امضاء قرارداد ازدواج تعهدات و وظایف جدیدی برایمان ایجاد میشود،بیائید امضاها را کنار گذاشته و به این قرار داد بصورت یک رابطه تجاری نگاه نکنیم که در آن دو نفر سعی دارند نفع بیشتری ببرند .ازدواج یک رابطه گسترده است که در آن بعلت نزدیکی توقعاتی که از هم داریم حتی از پدر و مادر خودمان هم نداریم که بهتر است از میزان آنها کم کنیم .
یکنفر پذیرش تعهدات اخلاقی بدون استفاده از سند را آرمانی دانسته ودور از دسترس خواندش . دوستی به زندگی جوانها در اینجا اشاره کرد که بعد از چند سال زندگی با هم چون تعهدی نداده اند خیلی راحت از هم جدا میشوند و بعضی واقعا در رابطه ضربه هم میخورند .یکی از دوستان گفت که اگر چند سال با هم باشند قانونا همسر هم شناخته میشوند ،البته اغلب با این حال با مراسم معمول ازدواج هم میکنند چرا که همین تعهد رسمی هرچند که سنگین است ولی زیباست .دیگری پدر و مادر را مثال آورد که هیچ سندی را برای مراقبت از فرزندان خود امضاء نکرده اند ولی بیشترین تلاش خود را درین راه میکنند.
یکنفر از تجربه شخصی خودش صحبت کرد که با وجود دوستی و محبت چند ساله امضاءقرارداد بین او و همسرش شکل کاملتر و تازه تر و جدی تری از روابط را برایشان به ارمغان آورده است .پوران پوراقبال به نوع قرارداد اشاره کرد که آیا تجاری است ویا اخلاقی ،انسانی ؟وی تعهد و مسئولیت را لازم و ملزوم یکدیگر دانست .دوستی میگفت :بعضی از فردای امضاءقرار داد توقع خود را بالاتر برده و از طرف میخواهند که چون همسر ایشان شده باید ونباید های غیر منطقی را بدوش بکشد ،در حالیکه این تعهدرسمی از مسئولیتهای فردی هیچکدام از همسران کم نمیکند .مطلب دیگر اینکه اگر رابطه سالم است که آنرا پرورش میدهیم واگر مشکلاتی هست سعی در رفع آنها داریم ولی ادامه روابط ناسالم به صرف وجود قرارداد هم درست نیست .آخرین نفر به تعداد طلاقهای بیش از پنجاه در صد درین جامعه با وجود قرار دادهای رسمی اشاره کرده و نتیجه گرفت که با وجود قرارداد رسمی مشکلی ندارد ولی دوام روابط سالم بین همسران نیازمند تعهد اخلاقی و تلاش در شناخت خود و همسر و کمک به رشد هر دو ورشد و بهبود روابطشان است .