Sunday, July 29, 2007

مهاجرت و پله های رشد اجتماعی

در ماه سپتامبر سلسله گفتگو هایی تحت عنوان مهاجرت و پله های رشد اجتماعی با حضور خانم پوران پوراقبالی (مددکار اجتماعی و کاراموز مشاوره روانکاوی)را دنبال خواهیم کرد برای آشنائی بیشتر به سایت ایشان مراجعه نمائید http://middlepeace.com/

Friday, July 27, 2007

Friday, July 20, 2007

مثلث برمودا

امروزیها به من میگن ارگانایز نیستی .تابحال نصف عمر من صرف پیداکردن اشیاء گمشده ام شده است .من اشعار(شهر من گمشده است ..)ویا(کفشهایم کو؟ چه کسی بود صدا زد سهراب )رادوست دارم و ترانه های (تفنگ من کو لیلی جان تفنگ من کو ؟ )ویا(کلید گم گشته و در وا نمیشه ..یکی هم واسه ما پیدا نمیشه )به دلم مینشینند .به تماشای فیلمهای (دختر گمشده ) و(جوان گمراه )و(عشق سابقم .گمشو)نشسته ام .
کتابهائی هم از نویسندگانی- گمنام –خوانده ام مثل (چگونه میتوان همه چیز را بهمریخت )و(اصول پنجگانه ریخت و پاش ) و(تکنیکهای دستیابی به آشفتگی )و(از نظم و ترتیب بگریزیم ).
من از فروشگاه هائی که بالای قسمت میوه نوشته :(در هم ) خرید میکنم وقسمت اشیاء گمشده روزنامه ها را مطالعه میکنم .برای مرتب کردن وسایل داخل کیفم یک هفته مرخصی لازم دارم .میگویند: (بعضی از نوابغ و هنرمندان به بی نظمی و آشفتگی شهره اند )منهم مثل آنهاهستم و تنها فرقی که دارم نبوغ وهنر ایشانست !!.
خانه ما نمونه کوچک مثلث برمودا است .در آن (شتر با بارش گم میشود).اصلا وسایل در آن پا دارند مثلا تلفن بی سیم یا مداد کنار آن که به همه جا میروند و میمانند .در دو روز گذشته سه بار بارانی من گم شده و خدا را شکر که خودم تویش نبودم .
در خانه ما میتوانید :عینک را در یخچال .مربا را در کتابخانه .کتاب را در زیر پله ها .قوطیهای رنگ را در دستشوئی .دستمال کاغذی را در کشو وسایل خیاطی . قیچی را آویزان به رختکن . کلاه( شاپو) را داخل کشو میز توالت . لاک و ماتیک را در ماشین و انباری از وسایل را زیر مبل اطاق نشیمن ببینید . اگر سرزده وارد شوید فکر میکند خانه را دزد زده و در اثر عجله همه چیز را بهمریخته است .
بیامد شبی یکنفر خانه ام
ندید اندکی نظم به کاشانه ام
بهر سو نظرکرد درهم بدید
نبود اندکی جا که بتوان لمید
وسایل چنان زیرورو. جابجا
که روید بسر شاخ بیننده را
چوپنداشت. در آن شده زلزله
خبرکرد وانداخت یک ولوله
همه دوستان آمدندتک به تک
بسرعت . شتابان بهرکمک
چوخانه بجهد گروه پاک شد
زنظم ونظام همچوافلاک شد
برفتند و شادان ولی بی خبر
کزآن ساعتی پس نماندی اثر
از خانه ما میتوانید بجای باغهای برای بازی و گمشدن بچه ها استفاده کنید . بعلت در دسترس نبودن اشیا درآن میتوان از ماتیک بجای مداد .چاقو بجای قیچی .قوطی شیرینی بجای دیس .ماهی تابه بجای چتر .پارچ بجای لیوان .جوراب بجای دستکش وعینک ذره بینی همسر برای خود استفاده کرد . البته من هنوز امیدوارم که بفرموده شاعر:
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور خانه مینا شود روزی گلستان غم مخور

مینا

Monday, July 16, 2007

جلسه جمعه 15 ماه جون :

مینو حبیبی: ما موجودی اجتماعی هستیم و ارتباطات اهمیت زیادی در زندگی همه ما دارد .بهتر است ابتدا انواع شخصیت ها را مطرح کنیم و بعد با خودشناسی ویافتن نوع شخصیت خودمان به تصحیح و پرورش ان کوشیده و در نتیجه ارتباطاتمان را بادیگران عمیقتر و بهتر کنیم .بطور خلاصه 5 نوع شخصیت وجود دارد
1- شخصیت منفعل
افرادی هستند که همه چیز را میپذیرند .نافعالند.از حق خود میگذرند که دیگران
آرامش داشته باشند
2- شخصیت مهاجم : (پرخاشگر هستند .برای خود و اطرافیانشان مشگل ساز هستند

3- شخصیت ویرانگر :در صد کمی از جامعه را دربرمیگیرند .بسیار مهاجمند .جنایت و جنحه از اینها سر میزند.معمولا مشکلات عمیق خانوادگی داشته اند
.4=شخصیت منفعل مهاجم : (همیشه خشمی در درون خود دارند .در صورت ناراحتی از کسی سکوت و قهر میکنند تا جائی که دیگران این مشگل را حل کنند .احساسات فروخفته در انها معمولا باعث ناراحتی و بیماریشان میشود .). 5
-شخصیت قاطع: (میدانند که در هر شرایط چگونه تصمیم گیری و صحبت کنند .در بیشتر روابطشان با دیگران موفق هستند . سوال : چگونه میتوان به شخصیت قاطع دست یافت ؟ . اگر اگاهی یافته و تصمیم بگیریم که به این شخصیت برسیم عملی است .البته مقداری زمان میبرد و ممکن است اطرافیان ما از این تغیر خوشنود نباشند چون به ان عادت ندارند.نیاز به فرصت برای خو کردن به ان را دارند.نکته مهم اینست که باید باهستگی تغیر روش دهیم . برای رسیدن به شخصیت قاطع هم با سلف کر (محافظت از خود ) شروع میکنیم.سلامت جسمی و روحی در درجه اول اهمیت دارند.منطقی بنظر نمیاید که در صورت اهمیت ندادن وعدم محافظت از خود بتوانیم دیگران را دوست داشته و رابطه سالمی با انها برقرار کنیم .برای داشتن بالانس در زندگی پیشنهاد شده است که ساعات روزانه به سه قسمت(ویا حداقل نزدیک به ان )تقسیم شوند :1=کار 2=رابطه با دیگران 3=توجه به شخص خودمان . محققان دریافته اند که بیشتر تصادفات در زمان گرسنگی رانندگان اتفاق میافتدو این اهمیت 3 وعده غذای بموقع و خوب را نشان میدهد .حداقل 7تا8 ساعت خواب را پیشنهاد میدهند. محمد:سن در این موضوع نقش دارد . مینوحبیبی: البته موثر است .ومقدار خواب میتواند در نوبتهای جدا صورت گیرد .از دیگر احتیاجات ما ورزش است .بعضی ها میگویند وقت نمیکنیم .ولی فکر میکنم ما معمولا برای کارهائی که دوست داریم همیشه وقت داریم .
سیما:درست است . وقت ایجاد شدنی است
مینو:همانطور که برای چیزهائی که دوست داریم .وقت داریم پس چه بهتر که برای چیزهائی که لازم است هم وقت بگذاریم .در اینجا بیشتر منافع ورزش را بیشتر دریافته اند حتی صبح خیلی زود هم عده زیادی در ورزشگاهها ورزش میکنند .ورزش با ازدیاد اعتماد به نفسمان ارتباطات را اسانتر میکند .مورد دیگر اینکه حداقل یکساعت از روز را صرف کاری کنیم که دوست داریم و از ان لذت میبریم .
مورد دیگر مثبت اندیشی است .سعی کنیم از هر چیزی که در اطرافمان میگذرد برداشت مثبت داشته باشیم .زندگی در زمان حال بسیار مهم است .بیشتر ما مثلا موقع رانندگی به خاطرات سالیان گذشته و یا به کارهائی که فردا باید انجام دهیم فکر میکنیم .اینها فکر و مغز را خسته میکنند .بچه ها معمولا در زمان حال هستند . ما مثلا در موقع تست غذا تمرکز داریم .
محمد:رباعیات خیام هم همین را میگوید.
مینو:بله میگوید:از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن فردا که نیامدست فریاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن ....این فلسفه خیام را که سالها پیش مطرح کرده اکنون در دانشگاه ها تحت عنوان مکتب گشتالت بازخوانی میکنیم .بعضی ها میگویندموقع مطالعه فکرمان هزار جا میرود .علتش اینست که مغز اینطور تربیت شده است ولی با تمرین میتوانند به تمرکز دست یابند .
ایرانی:من برای تمرکز مثلا در پیاده روی از اواز خواندن استفاده میکنم .چون اکثر ما گذشته خوبی نداشته ایم با تمرکز نمیگذارم فکرم به گذشته برود.
مینو:عالیست همین راه رفتن و
آواز خواندن جزو سلف کر بحساب میاید .. البته اینکه اکثر ما گذشته خوبی نداشته ایم مختص به ما نیست .در روانشناسی جدید معلوم شده که اکثر مردم در همه جا در گذشته مشگل داشته اند واین یکی از دلایلی است که روانشناسی جزو علوم برتر شده چون چگونه درست زندگی کردن را تحقیق و ارائه میدهد.
مورد دیگر عادت به برنامه ریزی برای کارهای روزانه و...مسافرت و..است.اکثر کانادائیها برنامه ریزان خوبی هستند.مثلا افراد خیلی مسن را میبینیم که برای 10 سال اینده اشان برنامه ریزی دارند و این نمایانگر امید در انهاست .برنامه ریزی از استرس ما کم میکند.
پروین:استرس چیست؟
مینو:استرس حالتهای روانی است که در رابطه با کارهای مختلف برای ما پیش میاید .این موضوعات ممکن است حتی شادی اور باشند مثل جشن عروسی .مسافرت .و.. مهم اینست که بدانیم چگونه با این مسائل کنار بیائیم .البته اگر هیچ استرسی نباشد زندگی یکنواخت و کسل کننده میشود!ولی مقدار زیاد ان مشگل زاست .از شایعترین موضوعات استرس اور طلاق و در درجه بعدی مهاجرت است .بیشتر سردردهای مزمن .فشار خون .ناراحتیهای دستگاه گوارش .دردهای مختلف بدن ...از عوارض استرس ها هستند .
سیامک:چگونه میتوان با استرسها کنار امد؟
مینو:میتوان از انها دوری کرد .مثلاچون عجله استرس میاورد . صبح اگر یکربع ساعت زودتر بیدار شویم میتوانیم به کارهای شخصی مان برسیم .بموقع حاضر شویم .به ترافیک بر نخوریم و.تا جائیکه ممکن است کارهای صبح را شب قبل انجام دهیم (مثل اماده کردن لباس و غذای فردا و..)..
نکته دیگر در کنار برنامه ریزی .نوشتن انست اتکا زیاد به حافظه خود نداشته باشیم .چون امکان دارد با بروز یک چیز غیر منتظره همه را فراموش کنیم .
فرشته:مادر صفحه اینترنت برنامه هایمان را گذاشته ایم .هر روز برنامه ها و اتفاقات را به ما خبر میدهد.برای اینکار از برنامه زیر میتوان استفاده کرد
Outlook windows or yahoo calender
مینا:من چون خیلی از کارهایم را فراموش میکنم تا انجام دهم .انها را روی کاغذی مینویسم .ولی متاسفانه فراموش میکنم ان کاغذ را کجا گذاشته ام !!
سیما :از تقویمهای بزرگ هم میشود استفاده کرد
زهره:من از یک تخته ثابت در اشپزخانه استفاده میکنم .
مینو :تمرینهای زیادی برای کنار امدن با استرس هست مثلا چشمها را ببندید و ببینید در درون شما چه میگذرد .کم کم تمام اعضای خود را حس کنید .مثلا چائی که نوشیده اید در چه مرحله است .در این تمرین ارتباط بین مغز و بدن ایجاد میشود.
شهره :این تمرینها و حالات را در دیگران میبینم ولی در من موثر نیست .
مینو :البته افراد متفاوت هستند ولی تمرین و تکرار خیلی مهم است .
افسون :ما از جامعه ای امده ایم که در ان سلف کرجائی ندارد .با نگاهی به والدین خودمان این نکته را روشنتر می بینیم .همه وجودشان فداکاری برای فرزندان و خانواده بوده است .بر عکس در اینجا میبینیم که والدین به خود هم توجه دارند خصوصا زمانی که فرزندانشان بالغ هستند .در اینجا توجه بخود و محافظت از خود را بهمه اموزش میدهند.در فرهنگ ما جنبه مثبت ندارد .مثلا ما گاهی بار منفی راجع به کسی که باصطلاح خیلی به خودش میرسد صحبت میکنیم .وگاه حتی خودما هم از اجرای این روش احساس گناه میکنیم .چرا و چگونه در فرهنگ ما این روش نه تنها وجود ندارد بلکه اگر هم بخواهیم بوجود اوریم با مقاومت منفی روبرو میشویم ؟
شهره:شماگفتید که( والدین ما .. .. ).مسله اینست که حتی خواهرهای هم نسل ما هم توجه به خود را معادل خودخواهی بحساب میاورند .
مینو:این یک مسله بزرگ فرهنگی است .اگرخانواده های ما یک فرهنگی را دارند دلیل بر ان نیست که ان روش درست است .شاید نااگاهی در ان نقش داشته باشد .ودر صورت اگاهی تغییر روش دهند .توجه به فرزند و خانواده لزوما در قالب هائی که انها انجام میدهند نیست . (ساعت مفید)بسیار مهم است .مادرانی هستند که سلف کر هم ندارند وصبح تا شب همراه بچه هایشان هستندولی رسیدگی به انها را در غذا و لباسشان میدانند وهیچگونه ارتباط روحی با انها ندارند ولی والدینی هستند که گرچه زمان کوتاه ولی بشکل (ساعت مفید)با فرزندان خود ارتباط دارندوبهحل مشکلاتشان کمک زیادی میکنند .با همسر میتوان فقط یکساعت وقت گذاشت ولی یکساعتی که واقعا مفید است ودر ان از نق زدن و سرکوفت و ...خبری نیست .مهمترین مسله ایکه در خانواده وجود دارد (ارتباط)است که اگر سالم باشد افراد خانواده را موفق میکند .
افسون :با توجه بان ریشه های فرهنگی که گفته شد چگونه میتوانیم این روش زندگی را انتخاب و مهمتر از ان اجرا کنیم ؟
مینا :برای اجرای این روش در قدم اول باید قلبا به ان باور پیدا کنیم و بقول امروزیها انرا در خود نهادینه کنیم .اریک فروم معتقد است که حتی وقثی بیک عقیده معتقدیم .درجه خلوص و صداقت ما به ان مبهم است مگر اینکه با شناخت ناخوداگاهمان روشن کنیم که ان ادعا حقیقت دارد یا موجه نمائی است .در کتاب روانکاوی و دین بیک بررسی اشاره میکند که در ان از مردم امریکا 2 سوال پرسیده بودند 1-ایا همه افراد مساوی خلق شده اند؟ 2-ایا سیاهان با سفید پوستان برابرند؟در شمال امریکا حدود 79 درصدبه سوال اول جواب مثبت وهمانها حدود 21 در صد جواب مثبت به سوال دوم دادند .این کاهش شدید درصدجواب مثبت نشان میدهد که اعتقاد به جواب مثبت سوال اول که از کلاسهای درس اموخته وحفظ کرده بودندحالت شعاری داشته و در واقع فقط در ذهن انها بوده نه قلبشان.
زهره:راجع به فرزندانمان معتقدم که سیستم اینجا انها را طوری بار میاورد که به سلف کر اهمیت میدهند .والدین ما هم اگر از فداکاری خود راضی و خشنودندواگر شانس دوباره زندگی کردن را پیدا کنند اگر همین راه رادوباره انتخاب خواهند کرد که مشکلی نیست .درست است که نباید افراطی بود ولی بعضی ها از این فداکاریها لذت میبرند .و همین بخشی از سلف کر انهاست .انجا مشکل است که احساس تاسف و پشیمانی کنند .
محسن:در مورد 3 بخش زندگی که روانشناسان ارائه میدهند .بنظر من کسیکه زندگی با معنائی داشته باشد محتاج مرزکشی نیست وحتی میتواند با ارتقاء ارتباطاتش و یا کارش انها را هم در بخش سلف کر داشته باشد .
علی خدامی :در روانشناسی مثبت اندیشی سه نوع زندگی را داریم : زندگی خوشایند . زندگی خوب : زندگی از نظر کیفیت خوبست .نوع سوم زندگی با معناست که دکتر فرانکلین در کتاب (انسان در جستجوی معنا )بدان پرداخته است .بهتر است ما این هر سه نوع زندگی را به حد مطلوب برسانیم .طبق نظریه فرانکلین اگر ما بتوانیم زندگی معنادار را وجه غالب قرار دهیم حتی در سختترین شرایط زندگی برایمان شادی افرین و خوشایند میشود .ما در معنا یابی مشکل داریم .مثلا در رابطه با فرزندان .در زندگی معنادار کیفیت زندگی بچه ها وجه غالب دارد .دراین حالت سعی میکنیم شخصیت نوع قاطع را در فرزندانمان پرورش دهیم وگرنه فقط ارضاءمسائل فیزیکی در مرحله زندگی خوب است .بیشتر فداکاریها در مرحله زندگی خوبست .درحالیکه روانشناسی مدرن زندگی با معنا را توصیه میکند که در ان با تغییر و بهبود نگرش به زندگی با.استرسها هم میشود کنار امد .
حسین :مقصد هر فردی خوشحالی .سعادت و خوشبختی است .در اینجا ازگفتار بزرگان یادی میکنم .حجازی میگوید :اسباب خوشبختی خود را از دیگران میخواهی ومدام از بی گذشتی ونامهربانی انان شکایت داری وحال انکه اسباب خوشبختی در دست خود ماست .از ما بی گذشت تر و نا مهربانتر نسبت به خودمان هیچکس نیست .