Sunday, May 9, 2010

بیوگرافی علیرضا صدقی

روان شناس پیشین بخش روانپزشکی بیمارستان نیروی هوایی تهران، مدرس پیشین دو دانشگاه تهران دارای دو فوق لیسانس "روان شناسی عمومی" و "روان شناسی بالینی" از تهران، "دیپلم استانی تدریس" از کالج ونکوور و گواهی نامه آموزش مدیریت بیماریهای مزمن از دانشگاه ویکتوریا است. او عضو "انجمن روانشناسی امریکا" و "سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران" و هم اکنون دانشجوی دکتری "روانشناسی مشاوره امریکا می باشد. وی سخنران کارگاه های آموزشی "چیستی روانشناسی"، "رابطه و عشق"، "مدیریت استرس"، ‎"والد گری"،"تفاوتهای فرهنگی" و "خوشبختی" درموسسات و کالج ونکوور بوده است. آموزش، پژوهش، سنجش، مشاوره و رواندرمانی حیطه کلی فعالیت او را تشکیل می دهند.

Saturday, May 1, 2010

روان شناسی چیست و چه نیست

مطلبی که پیش رو دارید متن پیاده شدۀ جلسه گفت وشنود گروه فرهنگی-اجتماعی رویش است که تحت عنوان «روان شناسی چیست و چه نیست» توسط علی رضا صدقی (روان شناس، مدرس و مشاور) ارایه گردید. آقای صدقی دارای دو کارشناسی ارشد در رشته روان شناسی عمومی و روان شناسی بالینی ایران وهم اکنون دانشجوی دکتری روان شناسی مشاوره امریکا می باشند. ایشان به پشتوانه سال ها تدریس و مشاوره در مراکز مختلف ایران هم اکنون در خدمت جامعه ایرانیان مقیم ونکوور هستند.


علیرضا صدقی: دراین جلسه عمدتا به عقل سلیم، تعریف، روش و اهداف روانشناسی ومختصرا به رابطه روان شناسی و ادبیات (در قالب شعر و نوشتار و ضرب المثل و.. ) خواهیم پرداخت. نخست، برای اینکه بدانیم روانشناسی چیست شایسته است که در ابتدا این پرسش را مطرح کنیم که روانشناسی چه نیست.
معمولا رابطه مردم با روان شناس و روانشناسی رابطه ایست دوگانه وافزایش سطح آگاهی مردم در این حوزه به شدت احساس می گردد و این ضروری ترین موضوع برای شروع آشنایی با روانشناسی است. بدیهی است که تبادل دوسویه اطلاعات در زمینه حقایق روانشناسی موجبات کاهش سوء استفاده و یا عدم استفاده را فراهم خواهد نمود. اکثرمواقع در برخورد با روانشناسان یا ما را به عرش اعلا برده و از ما میخواهند که افکارشان را فی البداه بخوانیم ویا برعکس خود را یک پا روانشناس دانسته وادعا می کنند که همه چیز را می دانند.
اما روانشناسی با عقل سلیم ( کامان سنس) متفاوت است و تعریف خود را دارد. عقل سلیم دارای محدود یت است. این اصطلاح از ارسطو آمده و در فلسفه بکار میرفته است ولی همه ما به یک نوعی درگیر آنیم و در بسیاری موارد راه شناخت اکثر ماست. همه انسانها عقل سلیم دارند ویکی از اساتید معتقد است که به شعور عامه باید ترجمه گردد. در روانشناسی که در واقع علم شناخت انسان است میخواهیم راجع به خودمان شناخت پیدا کنیم، علت رفتار خود با دیگران را بدانیم، رابطه ها را بشنا سیم. نیاز به شناخت خود و جامعه تقریبا برای همه پیش میآید. بیست و پنج قرن پیش سقراط این مسٌله را مطرح کرد که خودت را بشناس. راههای شناخت در طول اعصار برای انسانها متفاوت بوده است مثلا فلسفه یکی از راههای شناخت است، استفاده از عقل سلیم راه دیگرست، روانشناسی هم از راههای شناخت انسان است و دراین جا متوجه هستیم که این راهها با هم متفاوتند. ما معمولا با استفاده از عقل سلیم خود خودشناسی میکنیم که این ابزار لازم ولی کافی نیست زیرا محدودیتهائی دارد وما به روش کارآمد دیگری نیاز داریم که استفاده از روانشناسی علمی است .
درمورد تعریف روانشناسی علیرضا صدقی ضمن تائید گفته علی خدامی (که روانشناسی بررسی علمی رفتار و فرایندهای ذهنی است) فکر راهم جزو رفتار محسوب کرده وآنرا رفتار ناآشکار نامید و در مورد سوال دوستی که تجربه را عنوان کرد گفت: در فارسی تجربه و تجربی(آزمایشی) معمولا با هم اشتباه میشوند درحالیکه در انگلیسی دو پدیده متفاوتند : اکسپرینس و اکسپریمنت. تجربه بمعنی عقل سلیم است ولی روش تجربی یک روش علمی روانشناسی است که به مطالعه رفتار آدمی میپردازد .
اهداف روانشناسی را میتوان توصیف، علت جویی، پیش بینی و مهار رفتار دانست. مثلا چرا با همسرم اختلاف دارم و راههای رفع آن چیست؟ چرا بچه من ناآرام است و با او چه کنم؟ این کارها معمولا کاری است که عقل سلیم (مثلا در قالب ضرب المثلها) آنرا به درستی انجام نمیدهد. عقل سلیم نمیتواند پیش بینی کند در حالیکه در روان شناسی اینکار عملی است. دراینجا وارد این بحث نمیشویم که روان شناسی علم است و فعلا مطرح میکنیم که روشی که در آن بکار میرود علمی است و مراحل مختلف دارد مثل طرح مساله، فرضیه سازی، گردآوری داده ها ، آزمایش فرضیه و نتیجه گیری. فرضیه باید آزمایش شود و رد یا تایید گردد، بعد تازه به تئوری میرسیم و به علت پیچیدگی انسان، درعلم روانشناسی بیشتر نظریه داریم تا قانون.
در این موقع آقای صدقی حاضرین در جلسه را به روش کارگاهی (ورک شاپ) گروه بندی و به آنها ضرب المثلهائی را (مثل" دوری و دوستی" به یک گروه و "از دل برود هر آنکه از دیده برفت" را به گروه دیگر) داد وخواست که معانی، متضاد و موافق یا مخالف بودن با آنها را ارائه دهند. برداشت دوستان از معانی وارائه متضاد آنها متفاوت بود. بعضی شرایط را درظهور و رشد آنها یادآوری کردند، یکنفر معیار درست ویا نادرستی آنها را منوط به تائید از طرف جمع دانست، و...
علیرضا صدقی :صحت بسیاری از آنها بستگی به شرایط زمانی، مکانی، فردی و.. دارد. مثلا آیا دوری و دوستی را معمولا برای مادر همسر میگویند ویا مادر خودشان ؟! روش درست برخورد با ضرب المثلهاچیست؟ برای ساخته شدن و تعیین درستی ضرب المثلها از عقل سلیم استفاده میشود که کافی نیست . بعضی از آنها واقعا در زندگی ما اثر داشته و عمیقا بدانها معتقدیم. اما از دید علمی برخی از آنها نادرست هستند. مثلا در مورد سعدی در بررسی زندگیش می بینیم که بعد از خروج از بغداد وسفر طولانی که داشت نظراتش زمین تا آسمان فرق کرد ولی نهایتا از عقل سلیم مد د می جسته. در عقل سلیم ایده های ما به خطاهای سوگیری، پیشداوریها، خرافات ، بایدها، حواس، تحریفهائی که در حافظه مان وجود دارد و..محدود میشود. برای مثال در مورد انحراف حافظه، ژان پیاژه (به نوعی پدر روانشناسی کودک) ذکر کرده که تاحدود سنین مدرسه، گم شدن وپیداشدن او درشیرخوارگی جزئی از حافظه اش بوده است ولی بعد مشخص شده که اصلا این اتفاق برایش نیفتاده و همه ساخته و پرداخته پرستارش و بسط دادن خودش بوده و خیال میکرده آنرا تجربه کرده است. گاهی تکرار یک تجربه بخشی از حافظه اشخاص میشود.
خوبست که در کنار اهمیت گفتار بزرگان این را هم بپذیریم که آنها هم انسان بوده اند و گاه اشتباه فکر میکردند. البته مثلا من حین کار تحقیقی ام در یکی از اشعارشاعر بزرگ انگلیسی که شعرهای زیادی هم در مخالفت با کلیسای مسیحی دارد چند مکانیسم دفاعی یافتم که او آنها را حتی قبل از به دنیا آمدن فروید غیر مستقیم بیان میکند (مکانیسمهای دفاعی را اول فروید در روان شناسی ارائه داد و برخی بعد از او انها را گسترش داده اند که بیش از سی مورد هستند و ما آنها را بصورت ناخودآگاه برای دفاع از خودمان بکار میبریم، مثلا من امتحانم را بد میدهم واز مکانیسم دفاعی دلیل تراشی استفاده کرده و میگویم امتحان خیلی سخت بود) این عالیست و نشانه اهمیت ادبیات و هنراست اما بسیاری از افکار هنرمندان وابسته به عقل سلیم آنهاست. البته جلو خلاقیت هنرمند را نباید گرفت ولی حرفم اینست که ادبیات (در قالب شعر ،نوشتار ،ضرب المثل و... ) و روانشناسی هرچند مقداری مشترکات دارند و بعضی از مطالب روانشناسی در ادبیات آمده ولی کلا دو مقوله جدا هستند. آیا بهتر است برای مشورت درباره ازدواج به یک هنرمند مراجعه کرد یا به یک مشاور روانشناس؟ (بگذریم از اینکه بعضی ها به رمال مراجعه میکنند!!)
بحث امروز ما اینست که باید و وقت آنست که روی باورهای خودمان نگاه اساسی دوباره ای داشته باشیم. یکی از بزرگان میگوید: باوری که دوباره روی آن فکر نشده باشد ارزش زندگی با آنرا ندارد . مهمترین باورهای ما در واقع از افسانه ها ،ضرب المثلها ،اشعار و نوشته های پیشینیان ما می آیند. یک زمانی در فلسفه مثلا اگر میخواستند بدانند که اسب چند دندان دارد فقط گفته می شد ببینیم پیشینیان چه گفته اند تا این که یکنفر گفت بابا بیائید دهان اسب را باز و دندانهایش را بشمریم. حال ما دراین قرن بهتر است حواسمان جمع باشد و آن جریان تکرار نشود. تجربی شدن روان شناسی خیلی مهم است. برای توجه به باورهایمان و تصحیح آنها تنها عقل سلیم کافی نیست. دیدید که در جلسه گذشته و امروز در مورد معانی و صحت و کاربرد امثال و حکم خیلی تفاوت برداشت وجود داشت، در اینجاست که روانشناسی به ما کمک میکند که بدانیم تفاوت مهم روش علمی و عقل سلیم در اینست که در اولی اگر بعد از مدتی خلاف آن تایید شود آن تئوری ابطال می شود ولی اکثر ما متاسفانه مثلا ضرب المثلها را همیشه درست میدانیم.
یک نفر پرسید :آیا تجربه میتواند پایه شناخت ما باشد ؟ مثلا از برخورد با یکنفر نکات منفی درمیابیم که در ارتباط با نفر بعدی روی رابطه مان اثر میگذارد. علیرضا صدقی: تجربه باید بصورت علمی تجزیه و تحلیل شود.
دوستی گفت: شما روی متخصص تکیه کردید. اولا امکان مراجعه به متخصص برای همه فراهم نیست و بنظر من او برای مسائل پیچیده است و دیگر اینکه روش پیشنهادی شما اعتماد به نفس را کم میکند و همان عقل سلیم در بیشتر موارد مفید است.
علیرضا صدقی :عقل سلیم لازم است ولی کافی نیست. بنظر من در اینکه اکثر ما انسانها دارای افکار و رفتار سالم هستیم باید تردید کرد. فرضییاتی که ما داریم معمولا دارای اشکا لند. گاهی از اوقات در عقل سلیم با چیزهائی که از قبل داشثیم دچار ارتباط دادنهای غیر معقول میشویم ، دچار خرافات میشویم (خرافات یعنی ارتباط دادن دو مسئله بی ربط به هم مثلا مردن یکی از اقوام همزمان با درست کردن مربا! که بعد فکر کنیم مربا به ما نمی افتد !) معمولا در روانشناسی ما یک علت نداریم و روابط بسیار پیچیده هستند. مثلا وقتی شوهری با اوقات تلخ وارد خانه میشود همسرش تنها علت آنرا بازگشت از خانه مادرش میداند. این ارتباط دادنهای بی معنی و غیر واقعی را با میتوان با روشهای علمی شناسائی و تصحیح کرد ودر مورد دوستی که اساس زندگی را بر عقل سلیم میداند باید بگویم مثلا عقل سلیم عده ای این را میپذیرد که آنها که رنگ چشمشان آبی است بد جنس هستند و برای اثبات تئوری خود نمونه هم دارند . آیا این را بپذیریم؟ آیا با دیدن دو نمونه میتوانیم حکم کلی بدهیم ؟ این را میگویند نمونه نابیانگرو حکم کلی عجولانه. من برای سنجیدن فرضیه روانشناسی در باره عشق مثلا از هزار نفر نظر خواهی کردم آیا این نمونه ها برای تعمیم کافی اند؟ آیا هزار نفر نمایانگر میلیونها زوج ایرانی هستند؟ این محدودیت ها در عقل سلیم وجود دارند ولی در علوم بدانها توجه میشود. حرف من اینست که هوشیار باشیم ، به تمام زمینه ها. ما حتی بعنوان مصرف کننده محصولات روانشناسی ( کتاب و ورک شاپ و ویدئو و تلویزیون و... ) باید بسیار حساس بوده و ببینیم آنرا چه کسی میگوید (مثلا همین دکتر فیل که خیلی هم مشهور است ولی من او را خوب نمی شناسم از نظر دوستان امریکایی متخصص من اصلا مورد تایید نیست اما بیا و ببین چه سر و دستی برایش می شکنند چرا؟ چون قدرت تمییز نداریم و به قول معروف عقلمان به چشممان است) هر محصول روانشناسی را با عقل خود مطابقت داده ونظر یک متخصص را هم بپرسیم وبعد روش خود را پیدا کنیم.
یکی از دوستان: با این ترتیبی که شما میگوئید پس همه چیز را همگان دانند از اعتبار می افتد؟ در حالیکه من فکر میکردم مثلا طرح اشکالات امثال و حکم در جمع و بحث روی آنها راهگشا ست.
علیرضا صدقی: البته راهگشا ست ولی منظورم اینست که با کمک متخصص و با روش علمی به این مهم بپردازیم. همین گروهی که اینجا تشکیل شده میتواند در تجدید نظر در باورهایمان موثر باشد. یکی از راهها چه برای مشاوره و چه برای درمان همان گروه درمانی است. البته متخصص ر اهم نباید علم مطلق و خود را جهل مطلق بدانیم ولی با علم هم نمیتوان جدل کرد وقتی متخصص نظری علمی میدهد هرکسی نمیتواند آنرا اشتباه بخواند مگر همتای خودش و با روش علمی، در اینجا کسی که گفتیم میتواند به متخصص دیگری با نظر دیگری مراجعه کند .
یکی از دوستان: در کتابی (شاید از هریس باشد ) خواندم که هر کسی میتواند روانپزشک خود بوده، فایلهای گذشته را باز و اشتباهات را رفع و خود را درمان کند. .
علیرضا صدقی : تامس هریس که از دنباله روهای مکتب اریک برن است در مورد کمک به خود زیاد گفته ولی فکر نمیکنم به اینصورت. بهرحال این حرف بی منطقی است که بعضی ها میگویند ما اینهمه کتابهای روانشناسی، ادبیات کهن و مذهب غنی داریم چه احتیاجی به روانشناس هست ؟ کتابهای زیادی از نوع سلف هلپ ( کمک به خود) وجود دارد که برای آدمهای نسبتا بهنجار مفید است وآنها با گرفتن اطلاعات رشد بیشتری میکنند ولی این هم حدی دارد و در موارد عمیقتر کارساز نیستند. در ادبیات و مذاهب هم مسایل عمومی هست ولی اینها درمان علمی را شامل نمیشوند. مثلا مفهوم خوبی است که می گوید: آدم حسود سود نمیکند، خیلی ها حسود هستند و خود نمیدانند، تازه بعد از دانستن درمان آنرا کجا بجویند؟ دراین جاست که روان درمانی ها موثرهستند ولی حتی آنها هم قابل بحث و حتی تغییرند .
سعید رضا پورسعید (مشاور خانواده ): بعضی از رفتارهای ما با خود درمانی درمان نمیشوند. شاید قابل شناخت شوند ولی آگاهی بمنزله درمان نیست. من بسیاری را دیده ام که در مجموع از من روانشناس کتاب بیشتری را خوانده اند ولی مشکلات زیادی هم دارند. کتاب، دانستنیها و اطلاعات را میدهد، ولی متخصص است که به شناخت و تجزیه و تحلیل رفتارها پرداخته و درمان را ارائه میدهد. اگر شما خودتان آنرا قابل درمان میدانید میپرسم که تا چه حدی ؟تا کجاا ؟ در چه نوع بیماریهائی؟ بعضی ها فکر میکنند عقل سلیم کافی است درحالیکه درمان با آن متفاوت است. درمان تکنیک دارد .اگر یکی افسردگی دارد با عقل سلیم به او توصیه میشود که راهپیمائی و ورزش کند ، آیا افسردگی اش درمان میشود ؟ اگر با عقل سلیم پیش برویم کار پیش نمیرود، عقل سلیم میگوید میکروبها با یکبار دستها راشستن از بین میروند ولی شخص وسواسی قبول نمیکند و حتی گاه قبول هم میکند ولی همین رفتار غلط را بیست سال تکرار میکند. چرا ؟ چون آن زخمها و لایه ها آنقدر عمیق است که عقل سلیم نمیتواند کمکی بکند. بسیاری وقتی کتاب میخوانند فکر میکنند درست شد و آرام میگیرند ولی این موقتی است وبعد مشکل دوباره رو میآید وبسیاری به این کتابها اعتیاد پیدا میکنند ولی درمان نمیشوند .
پوران پوراقبال (مشاور خانواده ): البته با خواندن کتاب احساس میکنیم که مسائل برایمان روشنتر شده است ولی توجه کنیم که امروزه بویژه در آمریکای شمالی یک بازار جدیدی براه افتاده که هر کسی در هر موردی ( از روانشناسی تا ساختمان سازی و.. ) خود عمل کند. همه اطلاعات در اینترنت ارائه میشود ولی آیا تک تک ما میتوانیم با خواندن اینها کشاورز ، والد ، ساختمان ساز و....خوبی شویم ؟ ما یک منطق خصوصی داریم که نگهدار همان باورهایمان است و در ما درونی شده واگر باز نشود گاه بسیار مشکل ساز میشود. مثلا یکنفر میگوید من در فلان مورد میدانم ولی اصلا در آنجا نبوده و فقط شنیده ولی میگوید من میدانم آن منطق خصوصی نمیگذارد که با خود صادق باشد و لایه های درونی خود را بشناسد.
علیرضا صدقی: دراین دوران که ما باصطلاح بمباران اطلاعاتی میشویم ، برای جلو گیری از انحراف خوبست که ضمن اطلاع یافتن از داده های جدید ومطالعه یافته های قبلی، هوشیاری خود را حفظ و آنها را چشم بسته قبول وتکرار نکنیم.

در صورت تمایل به طرح پرسش در این موضوع یا خارج از آن می توانید با علی رضا صدقی تماس بگیرید.

alirstuv@yahoo.ca